هفته وبلاگ نویسی مبارک

منتشرشده: 2012/09/01 در وبلاگ, ایران
پای پیاده که باشی، راه هرچقدر هم دور نباشد، زیر آفتاب قد میکشد. برای طی کردن همچنین راهی نباید راه رفت، باید خیال کرد! مثل آن دو تکه سنگی که سالها وسط راه افتاده بودند و ماشین و تراکتور و گاو و گوسپند و انسان را وادار می کردند که راهشان را کج کنند ولی آن نگاه های عصبانی و ترش کرده از این اجبار، حاضر به خم شدن و برداشتن آن دو تکه سنگ نسبتا کوچک نبودند! و من هی خیال میکردم که فمن مثقال ذره خیرا یرایی اگر می دانستند، تیغ آفتاب هم بهانه ی خوبی نمی شد! و با این خیال راهم را کج می کردم از لای سروهای از تو پوسیده  و رد سایه را می گرفتم و می رفتم…
یکی از دوستان توییت کرده بود که مشکلات زندگی مانع وبلاگ نویسی نبوده و نیست! یک چیزی به همین مضمون! خوب درست اما با این حال نذار که هی میگوید ننویس چه میشود کرد؟ اصلا که چه؟ بنویسیم که چه بشود؟  در جامعه ای که کمر به نابودی من و امثال من بست و برای منی که به خودم هم نمی توانم کمک کنم چه رسد به دیگران، دیگر چه جای نوشتنی باقی می ماند؟ با جیب خالی سخنرانی آزادی خواهانه کار همان اصلاح طلبان بود نه من و امثال من! از در خانه که پاقدم میگذاری نه آفتاب و نه هوای صاف که دستان کثیف واقعیت صورتت را به باد سیلی می دهد…
وبلاگستان فارسی برای من یک دنیای پر از اطلاعات و آموخته ها و زیبایی ها و هیجانات بود و هنوز هم هست و خوشحالم که در این فضا سالها بزرگ شدم و زندگی کردم و البته خیلی خوشحال ترم که خیلیها مثل من نیستند و می توانند بنویسند.
 

                                                                        

بیان دیدگاه